هر لحظه رخی دگر نماید
آن دلبر فتنه جوی عیار
هر دم دل و دین برد به شکلی
غارتگر زیرکان هشیار
هر دفعه دوای تازه ای را
تجویز کند برای بیمار
هر بار دکان دیگری را
سازد به هوای هر خریدار
هر گونه متاع می کند جور
تا هستی ما زما کند دور
نویسنده: بیقرار(جمعه 86/12/10 ساعت 4:45 عصر)